صفحه 5 از 12

Re: دفتر شعر من!! (مرگ تلخ..)

ارسال شده: چهارشنبه 11 آبان 1390, 1:27 pm
توسط Moh3n II
Unknown نوشته شده:
lili919 نوشته شده:
Unknown نوشته شده:سلام goll حسی که در اشعارتون دیده میشه تحسین برانگیزه bale goli
حیفه این همه ذوق و نبوغ و احساس بدون پشتوانه ی علمی و بدون شناخت الفبای شعر سرودن باقی بمونه ..
پیشنهاد می کنم حتماً‌ سری به حوزه های هنری که در اونجا انجمنای شعر برگذار میشه بزنین به این صورت هستش که دور هم جمع می شن هر کی هر شعری گفته می خونه و ایرادهاشون همونجا توسط اساتید گرفته میشه و یک نفر هم مسئول میشه شعرتون رو برای جلسه ی بعد می بره تحلیل می کنه (انتقاد و تحسین و سبک و ..) خیلی تاثیر گذاره معمولاً‌ در هفته یه جلسه بیشتر نیستش و خیلیم وقتتونو نمیگیره ... (معمولاً رایگانم هستش) اینم بگم اصلاً‌ محیط خشک و رسمی و خسته کننده ای نیستش ؛‌ محیطی دوستانه ؛ صمیمی و همراه با پذیرایی و ... :wink:
همچنین ؛ کلاس شعر و کنگره شاعران هم بسته به نوع سبک شعری فرد وجود داره ..... بعد از پایان کلاس ها دیپلم افتخار همون سبک شعری که دارین رو بهتون میدن ....
شناخت عروض و قافیه در شعر ؛ کتاب : " آشنایی با عروض و قافیه " دکتر سیروس شمیسا
سایتی جالب برای یافتن عروض در اشعارتون : http://www.prosody.ir
روزهای پر شعری داشته باشین :grin:
واااای.واقعا از شما بابت راهنماییهاتون ممنونم. goli
فقط نمیدونم این حوزه های هنری که میگین دقیقا باید کجا برم,یعنی منظورم اینه که همین فرهنگسراهایی که کلاس شعر دارن رو میگید؟
برای کتابی هم که معرفی کردید واقعا ممنونم مدتها دانبال کتابی با عنوان عروض و قافیه میگشتم ولی نمی دونستم چه کتابی بگیرم.کارمو راحت کردید.یه دنیا ممنون goll goll goll
حوزه های هنری معمولاً انجمن شعر داره ؛
فرهنگ سراها کلاس میذارن .... انجمن شعر نمیدونم اطلاع ندارم !! ؛ تو محیط که قرار بگیری به کنگره ها و نشست های مختلف هم دعوت میشی ؛ bale

شهر شما رو نمی دونم - اگه هدفت کلاس رفتنه برو فرهنگ سرا یا حوزه هنری یا کانون فرهنگی بانوان معمولاً اینجور جاها معتبر هستش - موفق باشی goll

واقعا درسته...
ما یکی از منتقدانمون که همکارمونه تو خبرگذاری سی نت...
دستی هم در شعر و ادبیات داره.
بهشون گفتم نظرتون چیه؟
گفت این شعر الفبای شعر رو خوب نشناخته...
خیلی هم توضیح داد راجع بهش
می گفت شعر باید قصه گو باشه - هدف داشته باشه...

لیلی خانوم که بچه محل خودمونه.
منم می خواستم بگم که چون لیلی آدم با استعدادیه بره دنبالش

Re: دفتر شعر من!! (مرگ تلخ..)

ارسال شده: چهارشنبه 11 آبان 1390, 1:35 pm
توسط زهـــــرا
خیلی ممنون آقا محسن من حتما میرم دنبالش هیچوقت لطف شما دوستای خوبم و فراموش نمی کنم که انقد به من روحیه میدین تا دنباله کارو بگیرم. goli

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم..)

ارسال شده: چهارشنبه 11 آبان 1390, 1:48 pm
توسط زهـــــرا
...

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)

ارسال شده: چهارشنبه 11 آبان 1390, 2:16 pm
توسط arezoo68
لیلی جون این شعرت خیلی قشنگ بود، حتما پی کلاس و کتابی که دوستان معرفی کردن و بگیر bale !
آقا محسن شما نمی خوای اون شعری رو که دوست داشتی و خودت گفته بودی برامون بزاری؟ منتظریما goli !!!

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)

ارسال شده: چهارشنبه 11 آبان 1390, 2:23 pm
توسط زهـــــرا
خب آرزو جان اون شعرو گذاشتن دیگه.منظورشون شعری که دوس داشتن بود که فک می کنم همون شعر رضا یزدانی باشه.درسته آقا محسن؟(البته الان که نیستن هر وقت on شدن ج میدن.

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)

ارسال شده: چهارشنبه 11 آبان 1390, 3:10 pm
توسط Moh3n II
lili919 نوشته شده:خب آرزو جان اون شعرو گذاشتن دیگه.منظورشون شعری که دوس داشتن بود که فک می کنم همون شعر رضا یزدانی باشه.درسته آقا محسن؟(البته الان که نیستن هر وقت on شدن ج میدن.
نه عزیزم اون شعری که گفتم مال خودمه...
البته این شع رضا یزدانی رم خیلی دوست دارم...
اونم می ذارم براتون حتما goli

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)

ارسال شده: چهارشنبه 11 آبان 1390, 7:33 pm
توسط mahta007
میسی لیلی عزیزم شعراتم قشنگه ما که از خودمون نیست ddn:


چیزها دیدم در روی زمیـــــــن:

کودکی دیدم

"ماه" را بو میکرد !
...
قفسی بی در دیدم

که در آن "روشنی" پرپر میزد !

نردبانی که از آن ♥عشـــــــق ♥ میرفت به بام ملکــــوت... !!


سهراب سپهری

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)

ارسال شده: چهارشنبه 11 آبان 1390, 7:50 pm
توسط زهـــــرا
یغما گلرویی

چهار


شاعر که شدم
نردبانی بلند بر می دارم
پای پنجره ی پرسه های پسین پروانه می گذارم
و به سکوت سلام آن روزها سرک می کشم

شاعر که شدم
می آیم کنار کوچه ی کبوتر ها
تاریخ یادگاری دیوار را پر رنگ می کنم
و می روم

شاعر که شدم
مشق شبانه ی تمام کودکان جهان را می نویسم
دیگر چه فرق می کند
که معلمان چوب به دست
به یکنواختی خطوط مشق های شبانه
شک ببرند یا نبرند؟

شاعر که شدم
سیم های سه تارم را
به سبزه های سبز سبزده گره می زنم
و آرزو می کنم
آهنگ پای صدای تو را بشنوم
شاید که شاعری
تنها راه رسیدن به دیار رویا
و کوچه های خیس کودکی باشد



گفتم بماند ! نماند...

Re: دفتر شعر من!! (مرگ تلخ..)

ارسال شده: پنج‌شنبه 12 آبان 1390, 1:25 pm
توسط Gold boy
Moh3n.Cinema نوشته شده:سینما
رضا یزدانی
از آلبوم ساعت فراموشی


تو این آهنگ فوق العاده زیبا رضا یزدانی با اشاره به برخی فیلم های مهم سینمای ایران و شخصیت های ه یاد ماندنی زندگی رو به آن ها تشبیه کرده است...با هم می خونیم...حتما آهنگ رو گوش کنید




دنیا شبیه سینماس از وقتی چشم وا می کنی
رو به ی پرده ی سفیدفقط تماشا می کنی
میان و می رن آدما نقش اونا عوض می شه
یه روز تماشاچین و یه روز دیگه هنرپیشه
یه روز حمید هامونن اسیر شک فلسفی
یه روز رضا مارمولکن در می رن از هر طرفی
بعضیا زیر پوست شهر درگیر خون بازی می شن
مثل علی سنتورین به مرگشون راضی می شن
خیلیا تا آخر عمر فقط سیاهی لشگرن
تو بازی نقشی نارن نه می بازن نه می بارن
توی درام زندگی بگو که نقش ما چیه
کی این آخرین کاتو می گه سناریو دست کیه

دنیا شبیه سینماس پر از غم و پر از خوشی
شاید واسه تو پیش بیاد قصه ی فیلم سگ کشی
شاید من و تو باید از روبان قرمز رد بشیم
زبون حاج کاظم و ما شاید بازم بلد بشیم
وقتشه که رها بشیم از حکم آقای رییس
زندگیتو دوباره رو کاغذ بی خط بنویس
حالا وقت ضیافته تو قصه ها ی پریا
وقت ستاره بازیه شبونه ی مشرقیا
ماشینمون گیر کرده باز توی شنای ساحلی
کی می دونه بلاخره چر اومده سر الی...
توی درام زندگی بگو که نقش ما چیه
کی آخرین کاتو می گه سناریو دست کیه
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد...
.........................
سلام خدمت دوستان عزیز و دوست داشتنیم, میبخشین به خاطر غیبت چند روزم و ممنونم به خاطر لطف لیلی و محسن جون .
......................
رفته بودم پی عشق,پی نور,پی شور
رفته بودم که صدایت بکنم
رفته بودم که بخوابم,که بیایی سر تنهایی من
رفته بودم که بخوانی شب تنهایی من
رفته بودم که سحر زمزمه عشق تو باز
اتشینم کند و هر دو جهانم ببرد...

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)

ارسال شده: پنج‌شنبه 12 آبان 1390, 1:58 pm
توسط Gold boy
goli
دوستان خوبم به خاطر اینکه شاید خواستم صدام رو از تحریم در بیارم به همون خاطر شعرهام رو برمیدارم

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)

ارسال شده: پنج‌شنبه 12 آبان 1390, 5:41 pm
توسط Gold boy
اب زنید راه را, هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را,بوی بهار میرسد
رونق باغ میرسد, چشم و چراغ میرسد
غم به کناره میرود, مه به کنار میرسد
......................
اون شعر بالا رو مولانای جان وقتی که شمس مهربان بعد از قهر کردن برمیگشت به کنار مولانا سرود و عجبا از طبع بلند این شاعر و عجبا از چرخه روزگار...
.....................
قامت یار میرسد , شمع و چراغ میرسد
ابی اب میرسد, شور و شفا میرسد
دست خطا میرود , چشم کجا میرود
سوز صدا میرسد , چشم و چراغ میرسد... قسمتی از دست نوشته خودم که این دست نوشته خیلی طولانی هست و دیگه اینجا جاش نیست که بگم ولی عجب لذتی داره لذت دیدن یار جانی, دیدار یار جانی دانی چه شوق دارد!!!!

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)

ارسال شده: پنج‌شنبه 12 آبان 1390, 10:01 pm
توسط Gold boy
goli
دوستان خوبم به خاطر اینکه شاید خواستم صدام رو از تحریم در بیارم به همون خاطر شعرهام رو برمیدارم

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)

ارسال شده: پنج‌شنبه 12 آبان 1390, 10:27 pm
توسط Moh3n II
به خاطر حضور آقای ادیب یه شعر دیگه اینم دوست دارم و عاشقشم

اشکاتو کی می شمارو وقتی که
دستای من از گونه هات دوره
رفتن همیشه اختیاری نیست
آدم یه جاهایی رو مجبوره
فکر کن همیشه مال من باشی
دنیا مگه از این زیباترم می شه
تو خیلی چیزا رو نمی فهمی
من خیلی حرفا رو سرم می شه

امروز اگه از من جدا باشی
دلواپس فردای تو نیستم
دنیات شبیه روزگارم نیستم
من مرد رویاهای تو نیستم
می رم با اینکه عاشقت هستم
با اینکه چشمای تری دارم
ای کاش بفهمی که برای تو
آرزوهای بهتری دارم

خنده ت تو خونم جا نمی گیره
سهم تو خورشیده نه خاموشی
من عاشقانه می گذرم از تو
گاهی چه دلچسبه فراموشی
باور کن این روزها به غیر از من
چیزی تو رویاهای تو اضافی نیست
باید این قرص ها مهربون تر شن
بعد از تو روزی 2تا کافی نیست

ما قول دادیم مال هم باشیم
ما قول دادیم اینو می دونم
با گریه می گم مرد و قولش
نامردم و قولم رو می شکونم
مثل فرشته ها شدی امشب
تو این لباس روشن توری
با گریه گم می شم تو مهمونا
دیدی یه جاهایی رو مجبوری

خنده ت تو خونم جا نمی گیره
سهم تو خورشیده نه خاموشی
من عاشقانه می گذرم از تو
گاهی چه دلچسبه فراموشی
باور کن این روزها به غیر از من
چیزی تو رویاهای تو اضافی نیست
باید این قرص ها مهربون تر شن
بعد از تو روزی 2تا کافی نیست


آدم یه جاهایی مجبوره

رضا یزدانی تو این آهنگ گریه می کنه بچه ها...اجراش عالیه

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)

ارسال شده: جمعه 13 آبان 1390, 12:49 am
توسط زهـــــرا
از دوستان خوبم آقا محسن و آقای ادیب تشکر میکنم goli goli .


این شعرو خیلی دوس دارم ولی نمیدونم شاعرش کیه.اگه کسی میدونست بگه.

کاش چون پاییز بودم...

کاش چون پاییز بودم
چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های آرزوهایم یکایک زرد می شد
آسمان سینه ام پر درد میشد
طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشک هایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
آه ..چه زیبا بود اگر پاییز بودم
شاعری در چشم من می خواند
.....شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه ی من همچو آوای نسیم
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم....
چهره ی تلخ زمستان جوانی
پشت سر....
منزلگه اندوه و درد و بد گمانی

کاش چون پاییز بودم..

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

ارسال شده: جمعه 13 آبان 1390, 1:13 am
توسط زهـــــرا
...